«رضوان» باغی برای تجدید دیدار و نجواهای عاشقانه
تاریخ انتشار: ۱ فروردین ۱۴۰۳ | کد خبر: ۳۹۹۸۷۱۹۲
شاید در نخستین روز از فصل بهار برای تبریک آغاز سال نو، خفتگان در خاک بهترین گزینه باشند تا با مروری بر گذشته و ورق زدن خاطرات دیروز، امروز را دریابیم و بتوانیم فرصت با هم بودنمان را از دست ندهیم و بیشتر از قبل یکدیگر را دوست بداریم.
به گزارش خبرگزاری ایمنا، امروز _چهارشنبه یکم فروردین ۱۴۰۳_ در نخستین روز از فصل بهار، برای اولین بار سال جدید را با زیارت اهل قبور در آرامستان باغ رضوان اصفهان آغاز کردم؛ سفری جالب و شروعی متفاوت با حسی سرشار از ذوق و آگاهی؛ سالی جدید با تجربهای متفاوت و نو در بهاری که هر سال نوید دوباره زیستن را به هر جنبندهای در زمین میدهد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
هر سال فرا رسیدن بهار را به یکدیگر تبریک میگوئیم و آغاز سالی خوش را برای هم آرزو میکنیم، اما نکته اینجا است که بهار حرفهای بسیاری برای گفتن دارد و تنها آرزوی داشتن بهترینها در سال جدید کافی نیست؛ بهار یعنی تازه شدن دلها و زایش افکار جدید، یعنی رویش اهدافی که در مسیر زندگی برای خود تعیین میکنیم تا به رشد و آگاهی دست پیدا کنیم و در پایان سال با نگاهی به پشت سرمان خواهیم دانست، چقدر در این مسیر پیشرفت کرده و موفق بودهایم.
آغاز سال جدید با ورود به آرامستان و زیارت کسانی که شاید در سکوتی سهمگین آرمیدهاند، از هر اتفاق خوب دیگری، شگفتانگیز تر بود؛ در بدو ورود، المان چرتکه در میدان به شدت توجهم را جلب کرد و به نظرم ایدهای خلاق برای ایجاد تلنگر در هر زمان در ذهن زیارتکنندگان آمد.
حدود ساعت ۹ صبح بود که به آرامستان رسیدم و تقریباً از ترافیک و ازدحام جمعیت خبری نبود؛ کنار گل فروشیها، خودروها در چند ردیف کنار جاده توقف کرده بودند و زمانی که وارد آرامستان شدم، خودروهای پلیس و نیروهای سازمان آرامستانهای شهرداری اصفهان برای راهنمایی شهروندان در فواصل معینی مستقر شده بودند.
قطعه ایثارگران و هنرمندان نخستین محلی بود که برای زیارت و تهیه گزارشم انتخاب کردم؛ بهشتی کوچک در گوشهای از آرامستانی بزرگ که بزرگ مردان و زنان بسیاری در آنجا در آرامشی دلنشین خفته بودند؛ کسانی که به حق میراثی گران و نفیس برای وطن از خود به جای گذاشتند و رفتند و امروز ما میراثدار این هدیه ارزشمند هستیم.
با زیارت از این بهشت برین، همچون دوران نوجوانی دچار گم گشتگی و کاوش هویت درون شدم و باز هم سوال «من کیستم؟» به یکباره در ذهنم نقش بست و به راستی که اینجا سرزمین شگفت انگیزی است.
در هر قطعه و بر سر هر مزار شور و حال خاصی بر پا است؛ بعضی از خانوادهها بر سر مزار عزیز از دست رفتهشان، سفره هفتسین چیدهاند و عدهای دیگر صبحانه و شیرینی عیدشان را با چایی، اینجا مینوشند تا گوارای وجود کسی باشد که دیگر در میان آنها نیست.
صدای قرائت زیارت عاشورا میآید، آهنگی دلنشین و کلماتی که شنیدنش در این اولین صبح بهار در میان این همه سبزه و گلهای رنگارنگ، شورانگیز است؛ مردی میانسال بر سر مزار برادرش به روی صندلیاش تکیه زده و شمرده، شمرده میخواند؛ آنها با هم نجوا میکنند که آغاز بهار بهترین زمان برای دیدار عشاق است؛ دیدار فرزندان با پدران و مادران به آسمان پر کشیده، مادران و پدران با فرزندان و خواهران با برادران و برادران با خواهران.
فاز سوم از قطعات دیگر شلوغتر بود و تقریباً جای نشستن نبود؛ سفره هفتسین، تنگ ماهی، آینه و شمعدان، شیرینی و شکلات و زولبیا و بامیه و میتوان گفت، تقارن ماه رمضان با عید باستانی نوروز لذت بهار را صدچندان کرده و از پذیرایی زیارت کنندگان میشد به خوبی به این موضوع پی برد، اما نکتهای دیگر که بسیار متأثر کننده هم بود، رنج سنی متوفیان آرمیده در آرامستان بود، خوب در خاطرم است که قدیمها وقتی برای زیارت میآمدیم، تمام عکسهای قبور متعلق به سالمندان خفته در خاک بود، اما امروز و در فازهای جدید آرامستان بیشترِ در خاک خفتگان، جوان بودند و وقتی تعداد بسیار زیادی از عکسها را جوان دیدم، توجهم به تاریخ طلوع و غروب هر یک از آنها جلب شد که کاملاً درست بود و آنها اغلب حدود ۲۰ تا ۳۰ سال داشتند.
یکی از آنها دختری بسیار جوان و زیبا بود که آرامش عجیبی در نگاهش داشت، بلافاصله به سنگ مزارش نگاه انداختم و پس از خواندن نام و تاریخ فوت او به دنبال دلیل آسمانی شدنش بودم، اما بر سنگ مزار چیزی نوشته نشده بود؛ یک سبزه عید با ربانی قرمز رنگ، چند کوزه گل شببو و یک عدد ظرف شیرینی روی مزار گذاشته شده بود.
به اطراف نگاهی انداختم تا کسی از بازماندگانش را ببینم که ناگهان دستی با یک ظرف شکلات به سمتم تعارف شد و گفت: «اگر روزه هستید برای افطار بردارید، «محیا» این شکلاتها را بسیار دوست داشت و هر سال برای پذیرایی عید از این شکلاتها میخرید»
یکی از شکلاتها را برداشتم و با بغضی که در گلویم مانده بود با تردید پرسیدم، محیا را چگونه از دست دادید؟ میترسیدم از سوالم ناراحت شود، اما او با خونسردی جواب داد، تصادف کرد؛ جوان بود و به نظر میآمد خواهرش باشد؛ دلم میخواست بیشتر در موردش بدانم، اینکه چرا تصادف کرد یا شغلش چه بود، اما او در خودش فرو رفت و نباید خلوتش را بر هم میزدم.
قطعه کودکان و شهدای گمنام از دیگر قطعات به شدت روحانی و تأثیرگذاری بود که توفیق زیارت آن را پیدا کردم؛ فرشتگانی که در آرامشی وصف ناپذیر، آرمیده بودند و سکوت آنجا از هر جای دیگری دلنشینتر بود.
درواقع آرامستان شکلی دیگر از ادامه زندگی در مسیری متفاوت است، جایی برای واکاوی درون خویش و سوالاتی که گاهی اوقات ذهنمان را درگیر چراییهایی میکند که پاسخش را میتوان اینجا و در این ناخودآگاه زمان پیدا کرد؛ شاید زیارت اهل قبور هم به نوعی سفر در تونل زمان باشد، اما نه به آینده بلکه سفر به گذشته برای جستو جوی مسیری درست یا راهی برای عبور از آن؛ پس هر چه هست، میگذرد، زمان میگذرد، ما نیز میگذریم و رویدادها را پشت سر میگذاریم و دوباره با مرگ آغاز میکنیم.
به گزارش ایمنا، باغ رضوان در ۱۲ کیلومتری شرق شهر اصفهان قرار دارد؛ ۱۸۰ هکتار فضای سبز در این آرامستان وجود دارد که فضای دل انگیزی را در آن ایجاد کرده و به پاکیزگی هوا نیز بسیار کمک میکند؛ باغ رضوان از بزرگترین آرامستانهای این کلانشهر محسوب میشود و سازمان آرامستانهای شهرداری اصفهان روزانه بهویژه در ایام تعطیل خدمات گستردهای را برای رفاه حال زیارت کنندگان به شهروندان ارائه میدهد.
کد خبر 737848منبع: ایمنا
کلیدواژه: شهر مدیریت شهری کلانشهر شهرداری اصفهان سازمان آرامستان های شهرداری اصفهان نوروز 1403 بهار بهار آرامستان باغ رضوان باغ رضوان ایام نوروز 1403 شهرداری شهر شهروند کلانشهر مدیریت شهری کلانشهرهای جهان حقوق شهروندی نشاط اجتماعی فرهنگ شهروندی توسعه پایدار حکمرانی خوب اداره ارزان شهر شهرداری شهر خلاق
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.imna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایمنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۹۸۷۱۹۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
یک داستان عاشقانه از پارسا پیروزفر و حواشیاش
ماهرخ عباسپور: حواشی مست عشق تقریبا هفته گذشته و ۴۸ ساعت پیش از اکرانش آغاز شد، همان فیلمی که اکران آن تقریبا یک هفته به تعویق افتاد و به پنجم اردیبهشت موکول شد و این تاخیر یک هفتهای بخاطر مسائل فنی رخ داد.
شاید بتوان گفت که «مست عشق» که مراحل اولیه ساخت آن از سال ۱۳۹۸ آغاز شده است، یکی از پر حاشیهترین فیلمهای سینمای ایران به شمار میآید. بگذارید به روزهای ابتدایی شروع ساخت «مست عشق» بازگردیم؛ ۲۴ شهریور ۹۸ بود که اعلام شد قرار است داستان زندگی شمس و مولانا ساخته شود. اثری به نام «مست عشق» که حسن فتحی آن را کارگردانی میکرد و مهران برومند تهیهکنندهاش بود. فیلمنامه را هم فرهاد توحیدی و حسن فتحی نوشتند. همان زمان هم اعلام شد که قرار است بازیگران و عوامل ایرانی و ترکیهای همچون شهاب حسینی، پارسا پیروزفر، ابراهیم چلیکول، هانده ارچل، سلما ارگچ، بنسو سورال، بوراک توزکوپاران، بوران کوزوم و حسام منظور در این اثر حضور پیدا کنند. البته این فقط مقدمهای بر حواشی داستان عاشقانه«مست عشق» با بازی شهاب جسینی و پارسا پیروزفر بود.
فیلم «مست عشق» با جذب ۲۰۸ هزار مخاطب از پنجم تا هفتم اردیبهشت رکورد بزرگی برای خود ثبت کرد.
این فیلم به کارگردانی حسن فتحی، برشی از زندگی مولانا و شمس تبریزی در سالهای ۶۴۰ تا ۶۴۵ هجری قمری است که رابطه مولانا با شمس تبریزی، عشقی که مولانا به او داشت، تأثیر فراوان شمس بر زندگی و اشعار مولانا، و عشق او به خدا را به تصویر میکشد و بازیگران این فیلم نیز پارسا پیروزفر، شهاب حسینی و هانده ارچل هستند.
حالا دیگر بیش از یک ماه از اکران «تمساح خونی» به کارگردانی جواد عزتی، «بیبدن» به کارگردانی مرتضی علیزاده، «ایلیا در جستوجوی قهرمان» به کارگردانی سید علی موسوینژاد، «آسمان غرب» به کارگردانی محمد عسگری، «آپاراتچی» به کارگردانی قربانعلی طاهرفر، «نوروز» به کارگردانی سهیل موفق و «پرویزخان»به کارگردانی، میگذرد و حدود دو هفته است که «سال گربه» به کارگردانی مصطفی تقیزاده و دو روز است که «مست عشق» روی پرده سینما رفته است.
فیلم «مست عشق» در نخستین روز نمایش عمومی خود، یک رکوردشکنی سهمگین از خود به جای گذاشت و توانست با جذب ۵۱ هزار مخاطب، رکورد فروش روز نخست سینما را از آن خود کند. مجموع فروش این فیلم برای روز نخست، ۳ میلیارد و ۶۰۰ میلیون تومان بوده و این رقم در دو روز کذشته به ۱۴ میلیارد و ۷۰۰ میلیون تومان رسید و این میزان از فروش کمتر از ۴۸ ساعت جایگاه صدرنشین گیشه را از «تمساح خونی» گرفت و این فیلم را با تقریبا ۲۳۳ هزار مخاطب و فروش تقریبی ۱۲ میلیارد و ۷۰۰ میلیون تومان در جایگاه دوم گیشه قرار داد. این فیلم با بازی الناز حبیبی، سعید آقاخانی و جواد عزتی روایت زندگی دو جوان ساده است که برای لو دادن یکی از مدیران شرکت که اهل قمار بازی است ناچار میشوند قمار کنند و برنده یک مبلغ هنگفت شوند و...
فیلم سینمایی «سال گربه» با ۱۹۶ هزار مخاطب و فروش ۱۰ میلیارد تومانی جایگاه سوم گیشه را به خود اختصاص داده است. بهرام افشاری، سارا بهرامی و هومن برق نوررد از بازیگران این فیلم هستند در خلاصه داستان یک خطی فیلم سال گربه که بهرام افشاری بازیگر نقش اصلی آن است آمده است: داستان فیلم سال گربه داستان کسی است که دوست داشت معروف شود حالا به هر طریقی که شده.
در ادامه «بی بدن» با ۹۹ هزار مخاطب، «آسمان غرب» با ۳۲ هزار مخاطب، «ایلیا جستوجوی قهرمان» با ۳۰ هزار مخاطب، «آپاراتچی» با ۱۱ هزار تماشاگر، «نوروز» با ۸ هزار مخاطب و «پرویز خان» با فروش دو هزار بلیت به ترتیب جایگاه چهارم تا ششم گیشه را به خود اختصاص دادند.
۲۴۵۲۴۵
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید. کد خبر 1899883